سال و محّل تولّد: 1274 اصفهان
سال و محل وفات: 1376 ژنو
زندگینامه:محمدعلی جمالزاده سال 1274 هجری شمسی در خانوادهای مشروطهخواه به دنیا آمد. در 17 سالگی برای تحصیل به بیروت رفت و پس از چندی رهسپار پاریس شد. جمالزداه پس از تحقیق دربارهی مزدک ، بررسی روابط قدیم روس و ایران را در مجله کاوه برلین به چاپ رساند و آنگاه «گنج شایگان» را در باب اقتصاد ایران نوشت. اولین مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی را تحت عنوان «یکی بود یکی نبود» در سال 1300 منتشر کرد و به اعتبار همین کتاب او را آغازگر واقعگرایی در نثر معاصر فارسی دانستهاند.
در داستانهای جمالزاده گوشههایی از زندگی ایرانیان در دوره مشروطه به صورتی انتقادی و با نثری ساده، طنزآمیز و آکنده از ضربالمثلها و اصطلاحهای عامیانه، تصویر شده است. جمالزاده 15 سال در برلین ماند و در آنجا کارمند سفارت ایران بود و همزمان در روزنامه کاوه، مقاله مینوشت. در سال 1311 به ژنو رفت و کارمند دفتر بینالمللی کار شد. این نویسنده در سال 1355 شرح حال خود را در «راهنمای کتاب» نوشت و مقالات زیادی نیز در بسیاری از مجلات به چاپ رساند و کتابهای مختلفی از جمله «خسیس» مولیر و «ویلهم تل» شیلر را به فارسی ترجمه کرد. نثر جمالزاده دلنشین و شیرین است. تسلط بر اصطلاحات مذهبی و روایات اسلامی از شاخصههای نثر اوست. جمالزاده در دوران کهولت به مدت پنج سال مشغول نوشتن خاطرات و مکاتبه با نویسندگان شد. وی در تاریخ 15 آبان سال 1376 در شهر ژنو سویس از دنیا رفت.
آثار:به «دارالمجانین»، «سرگذشت عمو حسینعلی» در سال 1321 ، «سروته یک کرباس» 1323 ، «قلتشن دیوان» 1325 ، «صحرای محشر»، «هزار پیشه» 1326 ، «معصومه شیرازی» 1333 ، «تلخ و شیرین» 1334 ، «شاهکار»1337 ،«کهنه و نو»، « قصه قصهها» و «قصههای کوتاه قنبرعلی» 1338 ، « هفت کشور» و «غیر از خدا هیچکس نبود» 1340 ، «شورآباد» 1341 ، «خاک و آدم » و «صندوقچه اسرار» 1342 ، «آسمان و ریسمان» 1343 ، «مرکب محو» 1344 ،«قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار» 1352 ، «قصه ما به سر رسید» 1357
نظر درویشیان ومندنی پور،مقدادی در مورد جمالزاده اینست که :
علیاشرف درویشیان در گفتوگو با خبرگزاری فارس:
جمالزاده بهخاطر دوری از وطن، از رنجها و مشکلات نویسندگان بیخبر بود
علیاشرف درویشیان، داستاننویس در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفت: جمالزاده از پیشروان داستاننویسی ایران است، به خصوص با داستانهای «فارسی شکر است» و «یکی بود، یکی نبود» که تاثیر زیادی بر ادبیات معاصر ایران بهخصوص داستاننویسی کوتاه گذاشت.
وی افزود: البته صادق هدایت نسبت به جمالزاده نوآورتر بود، گرچه خود جمالزاده داستانهای خود را حکایت میدانست تا داستان کوتاه. با این حال صادق هدایت داستان کوتاه به معنای واقعی و مدرن را رواج داد و متداول کرد، اما جمالزاده در داستاننویسی پیشکسوت است. داستانهای کوتاه جمالزاده در همان سالهای دهه اول این قرن شمسی توانست تاثیر خود را بگذارد و مدتها نیز این تاثیر ادامه داشت و با داستاننویسی صادق هدایت به صورت مدرن و امروزی شد.
درویشیان با اشاره به زندگی جمالزاده در خارج از کشور بیان داشت: متاسفانه جمالزاده پس از مسافرت به خارج از کشور و اقامت در آنجا و جدا شدن از فضای ایران نتوانست حال و هوای داستاننویسی گذشته خود را تکرار کند و ادامه دهد. او هر آنچه که مینوشت تاثیر گرفته از سالهای اقامت در ایران بود و داستانهای آخرش به پای داستانهای ابتداییاش نمیرسید. وقتی هم که به ایران بازگشت در طول پنج سال نتوانست تاثیر مهمی در داستاننویسی بگذارد.
این نویسنده ادامه داد: جمالزاده در اواخر عمر به مکاتبه با نویسندگان و نوشتن خاطرات پرداخت و چون از فضای ایران دور شده بود، دیگر با رنجها و مشکلات نویسندگان ایرانی آشنا نبود و نتوانست به صورت واقعی به ایران و جریانات آن بپردازد و از لحاظ مسئولیتهایی که نویسندگان ایرانی داشتند خنثی بود و تنها مینوشت.
وی در ادامه به تاثیر مشروطه و آزادیخواهی در آثار جمالزاده و استفاده از فرهنگ شفاهی مردم در آثار وی اشاره کرد و بیان داشت:استفاده از فرهنگ شفاهی مردم در ادبیات، بهخصوص ادبیات داستانی مهم است و جمالزاده نیز بنیانگذار این نوع نثر در ایران است و از جمله داستانهایی که جمالزاده از فرهنگ شفاهی مردم و فولکلور استفاده کرده، داستان «یکی بود یکی نبود» است که تاثیر زیادی بر نویسندگان بعد از خود گذاشت.
شهریار مندنیپور در گفتوگو با خبرگزاری فارس:
جمالزاده گشایشگر داستان نو فارسی است
شهریار مندنیپور، نویسنده در گفت وگو با خبرگزاری فارس به مناسبت سالمرگ محمدعلی جمالزاده گفت: جمالزاده را گشایشگر داستان نو فارسی به مفهوم امروزی میشناسیم. وی بیشتر نقش یک منطقه مرزی را دارد که مابین ساختار روایتهای حکمتآمیز، قصهها و ساختار داستان کوتاه است. یعنی آثار جمالزاده نیز ساختار آلنپویی و موپاسانی داستانکوتاهنویسان مشهور جهان را داراست.
وی با اشاره به شخصیتهای داستان جمالزاده افزود: شخصیتها در آثار جمالزاده نه به شکل شخصیتهای رمانی و داستان کوتاه هستند و نه به شکل تیپهای قصهای. شخصیتهای جمالزاده تک بعدی، خام و رو به منشمندی هستند و با شخصیتهای تک بعدی قصهها فاصله دارند.
نویسنده «مومیا و عسل» به عنصر زبان در داستان جمالزاده اشاره کرد و ادامه داد: قصه در آثار جمالزاده بیشتر از زبان دانایکل بیان میشود و با کارکرد چند آوایی، چندگانه زبان که هر شخصیت زبانی در حد و اندازهی دهان خود داشته باشد، فاصله دارد.گرچه گاهی در بعضی داستانها و در دهان برخی شخصیتها، نمودی از تبلور زبان شخصیت مطابق منش او میخوانیم.
وی بیان داشت: آنچه جمالزاده را به داستان به شکل نو آن نزدیک میکند، ساخت ماجرای داستانهای اوست و به عبارت دیگر تا حدی پلات داستانهای وی (چه به مفهوم ارسطویی و چه به مفهوم فورستری) جنس و کارکرد پلات داستان نو را دارد.
این نویسنده اظهار داشت: استفاده از اصطلاحات در داستانهای جمالزاده شگردی برای شخصیتپردازی و ساخت زبان شخصیت است. البته بعضی از اصطلاحات وی، امروزه برای ما ناآشنا هستند. ولی بههرحال نویسنده با قرار دادن اصطلاحات عامیانه و ضربالمثلها در دهان شخصیت سعی میکند تا وی را باورپذیر و نزدیک به شخصیتهای واقعی نشان دهد.
نویسنده کتاب «شرق بنفشه» در نقد این روش گفت: اما این شگرد امروزه به درد جمعآوری اصطلاحات عامیانه میخورد و در ساخت شخصیت داستانی چندان موفق عمل نمیکند چرا که زبان شخصیت و تفاوت آن با زبان نویسنده فقط با چند اصطلاح ایجاد نمیشود. برای ایجاد تفاوت میان زبان نویسنده و شخصیتها آنچه بیشتر اهمیت دارد نحو زبانی و سپس فرهنگ واژگانی آنهاست.
مندنی پور ارادهی آزادی و خواست عدالت اجتماعی را از نکات مهم آثار جمالزاده دانست و خاطرنشان کرد: این ویژگی که متأثر از انقلاب مشروطه در زبان فارسی رایج شد، تا حدی ساختارها و نحوهای مورد نیاز داستان کوتاه و رمان به مفهوم نو آن را در زبان فارسی پدید آورد. اما جمالزاده از این پدیده استفادهی زیادی نکرد و امتیاز چاوشگری در این حوزه به هدایت رسید ،اگرچه جمالزاده مانند هدایت با ادبیات غرب آشنا بود و ساختار داستان کوتاه، بلند و رمان را تا حدی میشناخت . با همه این حرفها احترام و قدرشناسی از آثار جمالزاده در جای خود باید محفوظ باشد.
آثار جمالزاده، مناسب پاورقی مطبوعاتی است
خبرگزاری فارس: بهرام مقدادی، نویسنده گفت: در آثار جمالزاده نباید به دنبال سمبل، نماد و صناعات ادبی باشیم. نوشتههای وی یک نوع ژورنالیسم است و به درد پاورقینویسی میخورد.
بهرام مقدادی در گفت وگو با خبرگزاری فارس دربارهی سبک داستانی محمدعلی جمالزاده گفت: وی از پیروان سادهگرایی در نگارش ادبیات داستانی است و داستانهای جمالزاده بیشتر گزارشگری واقعیت در جامعه و دنیای اطراف اوست.
وی افزود: در آثار جمالزاده نباید به دنبال سمبلیسم و نماد باشیم. جمالزاده در داستانهای کوتاه و بلند خود توجهی به صناعات ادبی نمیکند و این نیز یادمان باشد که جمالزاده پیشرو داستاننویسی در ایران است .
مقدادی ادامه داد: هنر و ادبیات گزارشگری نیست، رماننویس باید آنچه را میبیند که همان واقعیت است را با خیال و درون خود بیامیزد و با ترکیب خیال و واقعیت، ادبیات راستین را خلق کند .این سنتز در آثار جمالزاده دیده نمیشود. نوشتههای جمالزاده یک نوع ژورنالیسم است که بیشتر به درد پاورقینویسی میخورد تا ادبیات راستین.
وی با اشاره به زندگی جمالزاده در غرب اظهار داشت: جمالزاده بر خلاف آنچه که در سال 1914 در ادبیات غرب به وقوع پیوسته، عمل کرده است و ما در مقابل او، هدایت را میبینیم که با مطالعه در رمانهای غرب شاهکاری با نام «بوف کور» را خلق میکند که صورت غربی و معنای کاملا شرقی و ایرانی دارد.
مقدادی در ادامه به استفاده جمالزاده از فرهنگ شفاهی مردم اشاره کرد و بیان داشت: اکثر نویسندگان از زبان عامیانه مردم استفاده کردهاند و این در آثار جمالزاده نیز قابل توجه است، اما نکته اصلی این است که جمالزاده از صناعات ادبی و نماد هیچ استفاده نکرده و آثار وی ابهام لازم در آثار ادبی مدرن را ندارد.
برگرفته از شورای گسترش زبان فارسی
http://www.persian-language.org/Group/Talk.asp?ID=186&P=12